بودجه

مدیران  و مدیران فروش اغلب مجبور می شوند بودجه بندی سالانه را میدان مبارزه ببینند. من به عمد از این واژه استفاده می کنم زیرا راهکار افراد دخیل در این کار بیشتر از قانون جنگل تبعیت می کند، نه از قانون مدیریت اقتصادی کارامد. از این افراد خواسته می شود تا آنچه را قرار است در یک سال اتفاق بیفتد پیش بینی کنند و می دانند که اگر اشتباه کنند، مسؤول نوسانات بودجه خواهند بود. و آنان نیز مانند هر انسان معمولی، نمی خواهند شغلی پایین تر از سال قبل داشته باشند.
در مورد ذیحساب بودجه نیز موضوع همین است. آنان نیز رییسی دارند که به این میدان مبارزه از دیدگاه خود نگاه می کند. افرادی که به کمک زیردستان خود با بودجه ای موافقت می کنند مشتاق هستند که مافوقها هیچ رفتار نامعقولی از زیردستان نبینند و در تعیین بودجه های درآمدی دشوار و بودجه های هزینه های صرفه جویی شده چیز نامعقولی مشاهده نشود. در اینجا تمهیداتی که دو طرف برای حمایت از خود و کارشان می اندیشند آمده است:
• بودجه ی خود را ۱۰ درصد اضافه در نظر بگیرید، به این دلیل که پس از یک سری مذاکرات طولانی رییس شما این مبلغ را رد خواهد کرد. این کار همه را راضی خواهد کرد: شما این رقم را که اول در نظر داشتید به دست می آورید و ریپستان می تواند گزارش کند که در کشمکش بر سر تخصیص بودجه پیروز شده است.
• هرگز آشکار نکنید که بودجه ای راکد وجود دارد. اگر مقداری از بودجه طبق روال گذشته تخصیص یافته اما نیازی به خرج کردن آن نیست ساکت بمانید. در اینجا پول با ارزشی دارید که می توانید در جایی که به راستی باید خرج شود از آن استفاده کنید. این کار بسیار آسان تر از این است که مافوقهای خود را متقاعد کنید موردی واقعی برای صرف هزینه های اضافی وجود دارد.
• خرجش کنید وگرنه از دستش خواهید داد. این میدان نبردی خاص و غیر منطقی در سطح ادارات دولتی است. اگر نتوانید پول بودجه ی امسالتان را خرج کنید، مبلغ سال بعد تا همان میزانی که خرج کرده اید کاهش خواهد یافت. این موضوع منجر به صرف میزان قابل توجهی انرژی می شود تا در طول هفته ی آخر سال از ایک طرف تأمین کنندگان را به تحویل کالا مجبور کنید و از طرف دیگر از طریق نظام اداری، فاکتور فروش بگیرید.
• اگر کار را برای دقایق آخر گذاشته اید، میزان سال قبل را بگیرید، تورم را به آن اضافه کنید، ۱۰ درصد مبلغ راکد در نظر بگیرید، موارد بالا را مدنظر قرار دهید و تا حد امکان موضوع را مبهم شرح دهید. بدین ترتیب به احتمال فراوان قادر خواهید بود تغییرات مورد نظر خود را در سال های آتی به وجود آورید.
تمام این رهنمودها به راستی هیچ ارتباطی با موفقیت کار ندارند اما ترفندهایی معقول برای بقا هستند. اگر رییستان از این موضوع شکایت کرد به او بگویید هیچ کس نگفته زندگی عادلانه است.

 

جواد سرائی