از خودتان مطالبه کنید

شما باید خودتان را دوست داشته باشید، این دوست داشتن خود، باعث سر زندگی و شادآبی شما می شود. البته با غرور بی مورد و اعتماد به نفس کاذب بسیار متفاوت است. دوست داشتن خود، بدین معنا که کیفیت زندگی خود را بالا ببرید، در این حالت خوشحال تر هستید ، صبح ها با شادابی و حال خوبی از خواب بر می خیزید و درمحل کار خود حاضر می شوید. همکارانتان یا کارمندانتان شما را بیشتر دوست خواهند داشت و در نتیجه انرژی مثبت شما در تمامی جنبه های کاری شما جاری خواهند شد.

هرچه خود را بیشتر دوست داشته باشید، دیگران را بیشتر دوست خواهید داشت و هرچه دیگران شما را دوست داشته باشند طبیعتا مشتریان شما بیشتر خواهند شد و در نهایت سود بیشتری شامل حال شما می شود.

هرچه اعتمادبنفس و علاقه شما نسبت به محصول و خودتان بیشتر باشد، به مشتری کمک می کنید قاطع تر تصمیم بگیرد و در نتیجه فرآیند خرید راحت تر انجام می شود.

به هیچ عنوان اجازه ورود افکار و باورهای منفی را به ذهن خود ندهید، در ابتدا شاید این کار سخت باشد ولی بعد از مدتی که در ناخودآگاه شما نهادینه شود مانند همان دوچرخه سواری که ذکر شد به راحتی و برای همیشه به خودباوری دست می یابید.

خودباوری

مجموعه اعتقادات و طرز تفكر ما درباره خودمان است این خودباوری شماست که تعیین کننده اعمال و رفتار شما می باشد اینکه چه بگویید، چطور بیاندیشید و چه احساسی داشته باشید همه و همه نتیجه خودباوری شماست.

بزرگی گفته است: این اوج نادانیست که انسان، رفتار و کردار همیشگی خودش را داشته باشد و در انتظار نتایج جدید باشد.

پس اگر می خواهید تغییری در زندگی خود ایجاد کنید باید در باورها و نگرش خود تغییر ایجاد نمائید.

در اینجا لازم است به این نکته اشاره کنیم که متاسفانه یا خوشبختانه هیچ کسی تغییر نمی کند مگر اینکه خودش بخواهد. به عنوان مثال ممکن است شما  کتابی را هدیه گرفته باشید، یا خودتان خریده باشید در این دو، تفاوت بسیاری وجود دارد، چراکه اگر خودتان خریده باشید، پس به دنبال موضوعی بوده اید یا در این حوزه به دنبال مطالب بیشتری هستید و میخواهید خودتان را رشد و توسعه دهید. که در این صورت از خط به خط کتاب نخواهید گذشت، اما اگر هدیه گرفته باشید و یا شما را مجبور به مطالعه آن کرده باشند نتیجه ای که باید حاصل شود اتفاق نمی افتد، مگر اینکه شما در طول مطالعه کتاب به مباحث آن علاقه مند شوید و برای بار دوم شروع به مطالعه آن نمائید.

در بحث خودباوری نیز همینگونه است،

نه ما ونه شما به هیچ وجه نمی توانیم باور های کسی را تغییر دهیم که خودش همچنان به نگرشی که دارد ایمان داشته و نمی خواهد تغییر نماید. لذا یکی از راه هایی که باقی می ماند این است که ما خودمان تغییر کنیم تا اطرافیان و جامعه نتایج آن را ببینند.

به عنوان مثال ما زندگینامه بزرگی را مطالعه می کنیم و با توجه به موفقیت هایی که کسب نموده است به دنبال مطالعه شخصیت، باورها و اصول رفتاری او می رویم، در این راه متوجه می شویم که اصول و باورهای ما با او بسیار متفاوت است و بنابراین تصمیم می گیریم خود را بنا به آنچه انتخاب کرده ایم تغییر دهیم، در اینجا شما خودتان تصمیم گرفته اید که تغییر کنید و تمامی سختی های این تغییر نمودن را نیز می پذیرید. شما با توجه به این هدفگذاری با تمام توان پیش خواهید رفت و از لحظه به لحظه آن هم لذت می برید. ولی آیا می توان فردی را مجبور به این کار کرد در حالی که خودش تصمیمی به تغییر ندارد؟

پس دوباره یادآوری آن جمله معروف را می کنیم که: باورهایتان را تغییر دهید تا دنیایتان تغییر کند!

 

جواد سرائی