فوبیا گرفتم

راستش خودم هم فوبیای یک سری کلمات و جملات و نصیحت ها و خیلی چیزای دیگه رو گرفتم و واقعا یه مدت زیاد دستم به قلم و نوشتن نمی رفت…
از بس که هر جا رو نگاه می کنم پر شده از انسانهای خودساخته، پر انرژی عالی و درجه یک، همه میلیاردر و خودساخته و …

قبول دارم که حتما انسان های موفقی وجود دارند و تعدادی از اونها رو هم میشناسم و دیدم ولی این حجم از افراد موفق، ناگهانی و در این بازار اقتصادی واقعا حیرت انگیزه، همه هم دارن آموزش می دهن!

سوال اصلی اینه که چرا بسیاری از این ها رزومه مشخصی ندارند؟ چرا یه سالهایی در سوابق کاری و زندگیشون گمه؟ چرا اینقدر به نشون دادن داشته های فیزیکیشون علاقه مندن؟ چرا؟
چون مردم و جامعه هدفشون دوست دارند این روش رو؟ چون توجه ویژه ای دارند؟ چوت اهداف نسل جدید ما تغییر کرده و خیلی به پایه گذاری و خود ساختگی توجهی نمی کنه؟

قهرمان بوکس

خیلی جالبه امروز که داشتم مصاحبه خانم صدف خادم رو میدیدم (قهرمان بوکس) یه حرف خیلی قشنگ زد، گفت من هزار بار خواب این صحنه(صحنه قهرمانی) رو دیده بودم! بله این همون چیزیه که باید بهش توجه بشه! با توجه به تمرینات بسیار سختی که داشته، باتوجه به آسیب های بسیاری که دیده ولی رویا پردازی هم می کرده! این درسته.
نیومده فقط خوابشو ببینه و بگه پس چرا قهرمان بوکس نمی شم؟ من که همش دارم بهش فکر می کنم، من که همش دارم جملات تاکیدی می گم! من که با تمام وجود می خوام قهرمان بوکس بشم پس چرا نمی شم؟

کتک خورده، مشت خورده، کبود شده، استخون خورد کرده تا قهرمان شده!

خودکشی 

طرف اومده میگه من تا 2 سال پیش می خواستم خودکشی کنم، اینم نامه خودکشیمه(تودستش یه نامس) ولی یهو خودکشی نکردم، الانم 240 میلیارد پول درآوردم!

نگو آخه عزیز من، نزن این حرفو، حالا درسته هیچ کس پیگیری نمیکنه حرفاتو ولی بخدا این ظلمه، این خیانته تو به آدماست، تو چیکار کردی تو 2 سال که اینهمه درآمد داشتی؟ بعد اصلا صاحب چه دانشی بودی؟ چه تخصصی داشتی؟ چه موفقیتی تو مشتت داشتی که در حال خودکشی یهو بیخیال شدی و رفتی پولدار شدی؟

اینو میگه تو جلسه ای که 400 تا جوون هم نشستن، هیچی دیگه، شب میره خونه جواب سلام پدر و مادر رو هم نمیده، صبح هم میره دانشگاه انصراف میده، یا میره میزنه تو گوش رئیسش! چرا؟ چون یادگرفته به روش آقای خودساخته و آقای خیلی ثروتمند عنان زندگی را در دستان خودش بگیرد و با کمی مثبت اندیشی و تفکر مثبت و عبارات تاکیدی و یه مقدار چاشنی های دیگه سال دیگه جزو خودساخته ها باشه…
اولین کاری هم که میکنه اینه که یه پکیج موفقیت درست کنم از الان …
خلاصه میره تو کار پکیج…

قسمت خنده دار ماجرا

اینه که تا می خوام بنویسم خودم خندم میگیره، خودم واسه خودم جک میگم، خودم به خودم تیکه میندازم! از بس که هرچی جمله بوده تو بازار این دوستان خودساخته استفاده کردن…
الان هرچی می خوام بگم بخدا فروش اینجوری نیست اونجوریه، نمیشه، می خوام بگم برنامه ریزی این نیست بخدا باید استراتژی و هدف و فعالیت و … مشخص کنیم و بنویسیم میگه نه، فقط به من بگو آخر سال چقدر پول داریم؟

میگم والا بلا اینجوری با کله می خوریم زمین، میگه بگو بلد نیستم با این همه ادعات …

خب چه کنیم الان به نظر شما ؟ زدن کل علم و دانش و تجربه و محاسبات و … داغون کردن رفته… دیگه حتی نمی شه نشست چهار کلمه حرف زد و نوشت، خودت خندت می گیره از نوشته هات… هرجاشو درست میکنی باز یه جاش یه خودساختگی و خودشیفتگی و خود ثروتمند بینی می زنه بیرون …
اینه که مجبور میشی گاهی اوقات یه مدت هیچچچچچچی نگی…
خیلی دوستون دارم
همیشه
مخصوصا هم اینجوری نوشتم!

 

جواد سرائی