اغلب طرح های حسابداری مستلزم تخصیص و محاسبه منابع است که این منابع به طور مستقیم در اختیار تیم حسابداری نیستند. بنابراین تصمیم گیری زمانی ممکن میشود که مدیریت در مورد مناسب بودن طرح های مختلف پیشنهادی تصمیم بگیرد و منابع آنها را تخصیص دهد.
سعی کنید این موضوع را در قالب یک قرارداد ببینید. تیم حسابداری به مدیریت می گوید:

«من برای شما این نتایج را کسب می کنم – یعنی اهداف – به شرط آنکه شما به من این منابع را بدهید.»

اگر مدیریت بی درنگ یا در طول چرخه ی تعیین بودجه جواب مثبت بدهد، در آن صورت تیم طرح را اجرا می کند.
اگر مدیریت جواب منفی بدهد، تیم اهداف را تغییر میدهد و دوباره طرح را ارائه می کند، زیرا روند تصمیم گیری تا زمانی که منابع لازم برای اجرای آن تخصیص نیافته است، کامل نیست.
دقت کنید. مدیریت می تواند اغلب از تجربیات گسترده ی خود استفاده کند و موانعی را بر سر راه اهداف تیم حسابداری قرار دهد و بنابراین به طور قانونی میزان منابع لازم برای دستیابی به نتایج را کاهش دهد.
اما در یک چرخه ی برنامه ریزی ناپخته، مدیریت به ویژه مدیریت فروش، عادت دارد از نتایج تمجید کند اما منابع را به طور کامل تخصیص ندهد.
در بدترین حالت این امر باعث می شود تیم ها وقتی در حال تعیین اهداف هستند از قبل منابعی را که به دست خواهند آورد حدس بزنند و خلاقیت در طرح را محدود کنند.
نقش تیم های حسابداری این است که تشخیص دهند در حالی که مدیریت می تواند هر نوع منابع لازم برای دستیابی به یک طرح کاری مناسب را تخصیص دهد. این امر مستلزم صرف زمانی بیش از یک هفته است. طرح ها باید شرایط منابع امسال و به طور گسترده تر شرایط دو سال آتی را به طور کامل مشخص کنند، به ویژه اگر منابعی خاص یا غیر معمول مورد نیاز باشد.

 

جواد سرائی